کلیک کنید
3194/5000
دنی یک نفس عمیق کشید و گفت: "با صدای آرام گفت:" به من گوش کن. ما در اینجا چندین مشکل داریم. شما
بعد از فرانکا رفت "- چانه اش را در جهت دزدی دریایی برافروخته حرکت داد
- "جایی در اقیانوس اطلس". آنها تقریبا هواپیما را در اطراف چرخاندند، اما من آنها را متقاعد کردم
کراوات را به جای آن و من وعده دادم که من شما را در صندلی خود نگه دارید. اما پلیس سوئیس ممکن است انتظار داشته باشد
در گمرک من فکر می کنم آنها قصد بازداشت شما را دارند. "
من یک لحظه را برای جستجوی حافظه کوتاه مدت خودم گرفتم. من هیچ کدام نداشتم با یک قدم در حال غرق شدن، گفتم: "من
دنی ایده ای را که درباره آن صحبت می کنید ندارید. من چیزی را به یاد نمی آورم من چی شد
انجام دادن؟"
دنی شل شد "شما جوانان او را گرفتار کردید و سعی کردید زبان خود را پایین بیاورید.
هیچ چیز خیلی وحشتناک اگر ما در موقعیت های مختلف بود، اما در اینجا در هوا ... خوب، متفاوت است
قوانین را به عقب در دفتر. با این حال، واقعا چه بسا، این است که فکر می کنم او واقعا شما را دوست دارد! »او
سر خود را تکان داد و لب هایش را فشرد، همانطور که می گفت، "شما اجازه دهید یک قطعه گربه خوب برود، اردن!"
سپس او گفت: "اما پس از آن شما سعی کردید دامن قرمز خود را بالا ببرید و او را متهم کرد."
من سرم را در کلامم تکان دادم "چرا شما را متوقف نمی کنید؟"
"من سعی کردم، اما شما شروع به وحشی در من. چه چیزی گرفتی؟"
"حواس ... من مطمئن نیستم،" من گفتم. "من فکر می کنم ممکن است ... اوه، شاید سه یا چهار Ludes ... و
سپس ... سه نفر از آن آدم های کوچک آروم ترقی می کنند ... و تو ... ummm- نمی دانم شاید یک Xanax یا دو ...
و شاید بعضی از مورفین برای پشتم. اما مورفین و ترمیم توسط یک تجویز شده بود
دکتر، پس واقعا تقصیر من نیست. »تا زمانی که توانستم، به این اندیشه آرامش ادامه دادم. اما به آرامی
واقعیت در حال غرق شدن بود. من به صندلی کلاس راحتم افتخار کردم و سعی کردم تا جلب توجه کنم
قدرت از آن. سپس همه در یک بار، وحشت: "اوه، گه، دوشس! اگر دوشس در موردش بیاموزد چه؟
این؟ من واقعا پیچیده، دنی! چه میخواهم به او بگویم؟ اگر این به مقالات رسید، آه، خدا، او خواهد شد
من را کشت همه عذر خواهی در جهان نمی توانند "من نمی توانستم تحمل کنم. من متوقف شدم
یک ثانیه کوتاه، تا زمانی که موج دوم هراس از من سرازیر شود. "آه، عیسی - دولت! تمام
دلیل پرواز تجاری بود که ناشناس بود! و اکنون ... دستگیری در یک کشور خارجی! آه
مسیح! من می خواهم Dr. Edelson را برای این قرص ها به من بسپارم! او می داند من لودز را "به شدت من"
به دنبال یک آستانه برای قرار دادن سرزنش در - "هنوز او هنوز تجویز قرص خواب! مسیح، او می خواهد
اگر من لعنتش را از او خواسته بودم، هروئین را برای یک لکه لعنتی تجویز می کنم! یک کابوس لعنتی
دانی! چه چیزی می تواند بدتر باشد؟ دستگیری در سوئیس - پایتخت پولشویی در جهان!
و ما حتی پول هیچ پولی نگرفتیم، و ما در حال حاضر در معرض مشکل هستیم "من شروع به تکان دادن من کردم
سر به شدت. "این یک بد بد، دنی است.
من گفتم "من را ببوس" "من بلند نخواهم شد." همه در یک لحظه، یک فریب الهام: "شاید من باید بروم
با فرانک عذرخواهی کنید، با او هماهنگ باشید؟ شما چقدر پول نقد دارید؟ "
دنی شروع کرد به من. "من بیست نفر بزرگ است، اما من فکر نمی کنم شما باید سعی کنید با او صحبت کنید. این خواهد شد
فقط چیزها را بدتر می کند من خیلی مطمئن هستم که دست خود را در لباس زیر دست خود قرار داده اید. در اینجا، بگذار بوی شما را بدهم
انگشتان دست! "
"خاموش، Porush! متوقف کردن لعنتی اطراف و تمیز کردن من. "
Send feedback
History
Saved
Community